سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای پرتنهایی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

صحنه ای از مردنم !

فلش بک :

ایستگاه اتوبوس ؛

چند قدم جلوتر !

پرده ی اول :

هجوم افکار

ضرب و شتم فکر و روح !

پرده ی دوم :

فکر حرکت !

خاتمه دادن!

فلش فوروارد :

نزدیک و نزدیک تر شدن اتوبوس ؛

چشم های بسته

حرکت به سویی دیگر!

بوق ممتد!!

یک قدم به عقب!

صحنه ی آخر :

صورتک خاک آلودِ پسرک پشت چهار چرخ ؛

آی نمک !

بازگشت ؛

ابتدای مسیر !

 


شاید ها !

ردپا ,     نظر

میان کوچه ها جا مانده ام!

میان یخ بندان نگاه ها ، گمشده ام!

رنجور شدم از گشتن و نیافتن

اثری از رد پایم هم نیست

گمانم خیلی دور شده ام

و رهگذرها جای پایم را لگد زده اند

که پیدا نشوم!

و چه کسی از خودم به خودم دشمن تر؟؟!!


دلتنگی ها !

دلم برای خودم تنگ شده است

دیرگاهیست چشمان یخ زده ام

بهت زده از آنسوی رنجشها

در جستجوی خورشید است

مهر بر لب نهاده

و قفل بر خزانه ی خنده ها

و نقابی بر صورتک اشکها

و پرده ای از برای گوشها

و این منم!

و این  منم که

بر گونه ی شب میلغزم

آرامتر از های هوی گلهای مریم

و در خاک جای میگیرم!