چشم انتظاری های نو!
سال نو شد و من هنوز کهنه مانده ی خاطرات را ...
تک درخت امیدم سوخت
بگذار جنگل بسوزد!
سال نو شد و من هنوز کهنه مانده ی خاطرات را ...
تک درخت امیدم سوخت
بگذار جنگل بسوزد!
دلتنگی را با کدام ساز هجی کنم
که زیباتر از نوای دل شکسته ام ، نواخته شود؟!
و با کدام آب آبیاری کنم
که بیشتر از اشکهایم ثمره ی ...
کجای دنیا ایستادم
که خورشید قصد طلوع و ستاره ای قصد درخشیدن ندارد؟!
از اینجا تا جایی که تو نشستی
چند قدم،نه
چند نفس فاصله است!
از اینجا تا جایی که تو ایستاده ای
چند ....
چه سود که تو نه صدای نفس های به شماره ام را می بینی
نه سوزش چشمان بارانی ام را لمس می کنی!
تو که نباشی
بهشت و جهنمی نیست!
برزخیست...
برزخیست در انتظار ِ رسیدن به بهشتِ با تو بودن!
پینوشت : به اندازه همه ی دنیا تو دلم غصه جمع شده!
چینی بند زده شده ام
با گرم و سرد شدن هر نگاهی
دلم تَرک برمیدارد
و صدای شکستنش
طنین انداز ِ همه ی خاطرات بی تو بودن میشود!